کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده را به گوشه محراب ها دعا کرده خدنگ ناوک غم عضو عضو ما چندان که باز کرد: به هم نیغ او جدا کرده بردن دل و دین خال را نشان داده بغارت سر و جان زلف را رها کرده بترک جور و جفا وعدهها که داده مرا وفا نکره و گره کرده هم جفا کرده رقیب قطع رحم کرد با سگ کویش مرا بخویش بر آن در چو آشنا کرده نگاه دارم تا شب برای بوسیدن بروز وصل بتان دست مرحبا کرده خیال قد لطیفت چو دیده سرو در آب چه میل ها که به آن قد دلربا کرده بهار بیگل رویش چو ابر تیره کمال بر آمده به گلستان و گریه ها کرده کمال الدین خجندی