کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از حدیث زلف توام بر زبان گره بگشای برقع از رخ و از زلف آن گره چشمم گلی نچید ز باغ رخت هنوز تا کی زند دو زلف تو بر ابروان گره زلفت دلم بیست و در آویخت از هوا جز باد دلگشا که گشاید چنان گره خوبان که دانه دانه کنند اشک عاشقان از ساحری زننده بر آب روان گره ابرو ترش کنی و بگویم زهی کمان آری فتد همیشه ز زه بر کمان گره موی میان او به کمر هست در خیال چون رشته که باشدش اندر میان گره نظم کمال بسته به هم رشته درست گفتار دیگران همه بر ریسمان گره کمال الدین خجندی