کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ماه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ماه کز دیده نهائنده نهان کردمت آگاه گر دیده گنه کرد که از خانه کشیمش ور اشک بزودیش برانیم ز درگاه بر شاه گدا را نبود هیچ گرفتی جز دامن دولت که بگیرد گه و بیگاه گره هست خود از جانب آن روی مپوشان تا روی نوه بینیم و بگیریم برو راه هرچند که عقلم رود از سر چو زند تیغ جرم از طرف دوست نگیرم علم الله جان خواست شنیدم لبت از بنده جانی این بود مرا خود همه از لطف نو دلخواه بنهاد کمال آن به ادب بر کف و می گفت العبد و ما فی بده کان لمو لاه کمال الدین خجندی