کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر مگو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر مگو کز زمین تا آسمان فرق است از ما تا بدو گفتم آن موی میان هیچ است هیچ ار بنگری گفت اگر دلبستگی داری بدو هیچش مگو گفتمش آن رنگ و نکهت در گل مشک از چه خاست گفت هر یک برده اند از روی و مریم رنگ و بو گفتمش دل فکر روی و رای قدت می کند گفت این رائیست عالی و آن دگر فکر نکو گفتم از چاه زنخدان تو دل در حیرتست گفت از رفتند بسیاری درین حیرت فرو گفتم ار با دیده بگشایم چه باشد راز دل گفت پیش مردمت ترسم که ریزد آبرو گفتم از مهر رخت کی دل تهی سازد کمال گفت آن ساعت که سازد چرخ از خاکش سبو کمال الدین خجندی