کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه که خاک راه شد دیده من براه تو کرده چر کاه چهره ام فرقت عمر کاه تو بر دل من جفای تو بس که نهاده بار غم غیر نبرده پی بدان چون شده بارگاه نو بنده ام و به جز درت نیست پناه من دگر چون تو پناه بنده باد خدا پناه تو شاه بنانی و ترا کشته عشق لشکری نیست شهان ملک را بیشتر از سپاه نو گرچه بلند پایه چون قد خود به سلطنت هست از آن بلندتر ناله داد خواه نو بار چو نیست مستمع چند کنی دلا فغان باد هواست پیش او ناله ما و آه تو پرتو روی او دلت سوخت کمال و همچنان توبه نکرد از نظر دیده رو سیاه تو کمال الدین خجندی