کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کارم ز دست شد نظری کن بکار من بنگر بکار بنده خداوندگار من فارغ شدم ز جنت و فردوسی و حورعین تا اوفتاد بر سر کویش گذار من بس جان نازنین که چو گل میرود به باد ر در پای سروناز تو ای گلعذار من کا تا جلوه کرد سرو قدت بر کنار چشم خالی نگشت آب روان از کنار من گفتی شبی بیایم و بستانم از تو جان از نهار جان من که مده انتظار من وقتی که بگذری بسر تربت کمال راحت رسد بسی به تن خاکسار من کمال الدین خجندی