کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقی چیست مقیم در جانان بودن روی بر خاک در دوست به عزت سودن ترک جان گفتن و از تیغ نچیدن روی سر قلم کردن و این راه بسر پیمودن در غمش بودن و بستن دهن از جوهر راز در نو پیوستن و سر تو بکس نگشودن باختن در خم چوگان سر زلف تو جان و آنگهی گوی سعادت زمان بر بودن زاهدم دعوت کوثر کند و عین خطاست باوجود لب تو دست به آن آلودن نیست پوشیده که از دیده چرائی پنهان کانچنان روی به مردم نتوان بنمودن سخن عشق بدان پایه رسانید کمال که بر آن کس نتواند سخنی افزودن کمال الدین خجندی