کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوختی ای مرهم جانها درون ریش من آنشی بنشان دمی یعنی نشین در پیش من شاکرم زانعام مخدومی که گفتی با رقیب بیشتر در بخش غم با عاشق درویش من ای که هم چاکر شدی هم بنده یار خویش را ا گر نداری عار هم بار منی هم خویش من عقل گفت اندیشه دورست عزم کوی دوست خاک بر اندیشه های عقل دور اندیش من گفتم از نوشی نباشد کم ز نیش آن غمزه گفت با دل مجروح نا کی رنجهسازی نیش من بهر پیکان در نزاع افتند جان و دل به هم گر به جان تیری رسد از ترک کافر کیش من باد جان کردی و دل را از لب جانان کمال باد دادی و پراکندی نمک بر ریش من کمال الدین خجندی