کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد برون گونیا از سوی چین صد آفتاب آمد برون دور سازم گفتم اشک از چشم تر با آستین چشمه چندانی که کردم پاک آب آمد برون میرود آهم به گردون تا ز دل خون می رود دود از روزن ز خوناب کباب آمد برون کاو کاو خرقهها کردند در دور لبش ز آستین صوفیان جام شراب آمد برون گر ز دل بیرون شد وینشست بر چشمم چه باک بود گنج حسن از کنج خراب آمد برون بوسه ها دادم حمایل را که از بهر رقیب چون گشودم فال آیات عذاب آمد برون تا نیفتد در دویدن پیش بالایشه کمال از در خلوت به تعجیل و شتاب آمد برون کمال الدین خجندی