کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من مگر این نکته رنگین نپسندید ز من آن پری چهره که دیوانه خویشم گرداند چه خطا رفت که چون بخت بگردید ز من ظاهرا برگ کسی نیست چو گل سرو مرا ورنه چون غنچه چرا روی بپوشید ز من تا به مهر تو چو ابروی تو پیوستم دل چون سر زلف بر آشفتی و ببرید ز من شب بر آن در زدم از درد چنان فریادی که سگ کوی تو در خواب بترسید ز من به وفایت که من امروز بقایت خجلم از رقیب تو که بسیار جفا دید ز من سالها منتظر پرسش او بود کمال عمر بگذشت دریغا و نپرسید ز من کمال الدین خجندی