کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار من بار دگر می طلبد دانستم عاشق زار دگر میطلبد دانستم عارش آید دگر از یاری و غمخواری من بار و غمخوار دگر می طلبد دانستم خون مژگان من از نازه نیارد در چشم چشم خونبار دگر می طلبد دانستم رخت برچید ز سودای من آن حسن فروش سر بازار دگر می طلبد دانستم من تهی دست و آن دانه در بیش بهاست او به خریدار دگر می طلبد دانستم دی بزد نیغم و نگذاشت که بوسم آن دست قتل من بار دگر می طلبد دانستم غمزه را گفت که کم جو دگر آزار کمال بر دل آزار دگر می طلبد دانستم کمال الدین خجندی