کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بار اشکم دید و شد بر من رحیم سائلان را دوست میدارد کریم بر بناگوشت ز مسکینی دو زلف هر دو می افتند بر بالای سیم چشم مستت ترک یک لخت است لیک دل به نیع نیز می سازد دو نیم زان سر زلف و دهان دل خون شدست حول سود چون دال پیوندد به میم کس نشد از چشم و زلف مستفید کاین سواد نادرست است آن سفیم مشورت کردند با هم صبر و غم نیست آن سفر کرد اختبار این شد مقیم همدم جز به درد و غم کمال خوش بود صحبت به باران قدیم کمال الدین خجندی