کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من که از وصل تو ای دوست جدا می باشم سال و مه منتظر وصل شما می باشم درد عشق تو مرا کشت دوا کن جانا کاندر این درد به امید دوا می باشم صبحدم باد صبا چون ز تو آرد پیغام همه شب منتظر باد صبا می باشم به تمنای وصال تو که بابم روزی اندر غم و هجران و بلا می باشم جان همی گفت که از دست غمت ای دلبر اندر این مجلس تن بی سرو پا می باشم را رهان زودم از این غمکده دیده کمال کاندر این غمکده بی برگ و نوا می باشم کمال الدین خجندی