صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۲۱: دل را کجا به زلف رسا می توان رساند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل را کجا به زلف رسا می توان رساند این پا شکسته را به کجا می توان رساند سنگین دلی و گرنه ازان لعل آبدار صد تشنه را به آب بقامی توان رساند در کاروان بیخودی ما شتاب نیست خود را به یک دو جام به ما می توان رساند از خود بریده بر سر آتش نشسته ایم ما را به یک نگه به خدا می توان رساند در شیشه کرده است مرا خشکی خمار در موسمی که می ز هوا می توان رساند در هیچ بزم خون ندهد نشأه شراب این باده در مقام رضا می توان رساند بتوان به چرخ برد به همت غبار جسم این سرمه را به چشم سها می توان رساند دامان برق را نتواند گرفت خار خود را به عمر رفته کجا می توان رساند صائب کمند بخت اگر نیست نارسا دستی به آن دو زلف رسا می توان رساند صائب تبریزی