صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۱۹: از جلوه تو برگ ز پیوند بگسلد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جلوه تو برگ ز پیوند بگسلد نشو ونما ز نخل برومند بگسلد طفل از نظاره تو ز مادر شود جدا مادر ز دیدن تو ز فرزند بگسلد دامن کشان ز هر در باغی که بگذری از ریشه سرو رشته پیوندبگسلد چون نی نوازشی به لب خویش کن مرا زان پیشتر که بند من از بندبگسلد در جوش نوبهار کجا تن دهد به بند دیوانه ای که فصل خزان بندبگسلد جستن ز بند خانه تقدیر مشکل است دل چون ز زلف وکاکل دلبندبگسلد آزادگی ز شهد محال است مور را دل چون ازان لبان شکر خند بگسلد این رشته حیات که آخر گسستنی است تا کی گره به هم زنم وچند بگسلد آدم به اختیار نیامد برون ز خلد صائب چگونه از دل خرسند بگسلد صائب تبریزی