صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۱۸: شرم از نگاه آن گل سیراب می چکد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شرم از نگاه آن گل سیراب می چکد زان تیغ الحذر که ازو آب می چکد زان چشم پر خمار می ناب می چکد زان خانه الحذر که ازو آب می چکد از سروبوستانی اگر آب می چکد ناز از خرام آن گل سیراب می چکد از روی تازه گل اگر آب می چکد زان روی لاله رنگ می ناب می چکد تا خون آرزو نشود خشک در جگر خامی از این کباب چو خوناب می چکد سیری زآب نیست جگرهای تشنه را کی خون ما ز خنجر سیراب می چکد سوراخ میکند جگر سنگ خاره را خونابه ای که از دل بیتاب میچکد بیداری من است که چون چشم مست یار گاهی ازوخمار وگهی خواب می چکد امروز نیست چشم مرا اشک لاله گون زین زخم عمرهاست که خوناب می چکد در کوی میکشان نبود راه بخل را اینجا زدست خشک سبو آب می چکد نسبت به صبح عارض او سیل تیره ای است آب صباحتی که زمهتاب می چکد بی چشم زخم مصرع رنگین صائب است تیغ برهنه ای که ازو آب می چکد صائب تبریزی