صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۰۴: انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد شکر خدا که عقده مشکل گشاده شد قدر سخن بجا چو بود بیش می شود نازل شود بهای نگین چون پیاده شد فرش است نور زنده دلی در سرای من تا لوح من چو آینه از نقش ساده شد دامن شود بر آتش یعقوب پیرهن از نامه شوق من به عزیزان زیاده شد از چار پای جسم فرودآ که شد سوار عیسی به دوش چرخ چوزین خر پیاده شد ابروی یار تن به کشیدن نمی دهد وریه کمان چرخ ز آهم کباده شد صائب به نفس دون بود آزادگی گران بی اعتبار گشت چو سگ بی قلاده شد صائب تبریزی