صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۰۱: تا چهره تو از می گلرنگ آل شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چهره تو از می گلرنگ آل شد شبنم به روی گل عرق انفعال شد در هر نظاره یک سروگردن شود بلند هر کس که محو قامت آن نونهال شد کوتاهی حیات ز اظهار زندگی است زان خضر دیر ماند که پوشیده حال شد در یک دو هفته از نظر شور ناقصان ماه تمام پا به رکاب هلال شد در عهد ما که نیست جواب سلام رسم رحم است بر کسی که زاهل سؤال شد هرگز نکرده است کسی مهر کینه را این آب تیره در قدح من زلال شد برخط فزود هر چه شد از حسن یار کم ز آنسان که عمر سایه فزون از زوال شد در آستین هر گرهی ده کرهگشاست دست است ترجمان زبانی که لال شد نشنید یک تن از بن دندان حدیث من از فکر اگر چه پیکر من چون خلال شد صائب چه طرف بندد ازان حسن بی مثال آیینه ای که تخته مشق مثال شد صائب تبریزی