صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۹۷: زین درد بی شمار که دل را نصیب شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین درد بی شمار که دل را نصیب شد خواهد زراه تجربه آخرطبیب شد نتوان نگاه داشت به زنجیر در بهشت چشمی که آشنا به خط دلفریب شد غیرت به بی نیازی من می برند خلق تا درد بی دوای تو ما را نصیب شد تیغ برهنه فلک از شرم غمزه ات زندانی نیام چو تیغ خطیب شد دلسرد کرد روی تو پروانه را زشمع گل در زمان حسن تو بی عندلیب شد چون شانه چاک شد دل شمشاد قامتان روزی که سرو قامت او جامه زیب شد گیرایی کمند پروبال جرات است خال تو از دمیدن خط دلفریب شد غفلت نگر که بر دل کافر نهاد خویش هر خط باطلی که کشیدم صلیب شد تا ذوق خاکبازی طفلانه یافتم دیوار و در به تربیت من ادیب شد ما از شکست گوهر خود داغ نیستیم داغیم از این که گرد یتیمی غریب شد غافل نشد دمی زنظر بازی خیال صائب زوصل یار اگر بی نصیب شد صائب تبریزی