نصرالله منشی
باب الزاهد والضیف
داستان زاغ و کبک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آورده اند که زاغی کبگی را دید که می رفت. خرامیدن او در چشم او خوش آمد و از تناسب حرکات و چستی اطراف او آرزو برد، چه طباع را بابواب محاسن التفاتی تمام باشد و هراینه آن را جویان باشند. کالعین منهومة فی الحسن تتبعه والانف یطلب اقصی منتهی الطیب در جمله خواست که آن را بیاموزد ، یکچندی کوشید و بر اثر کبگ پویید، آن را نیاموخت و رفتار خویش فراموش کرد چنانکه بهیچ تأویل بدان رجوع ممکن نگشت. و این مثل بدان آوردم تا بدانی که سعی باطل و رنجی ضایع پیش گرفته ای و زبان اسلاف می بگذاری و زبان عبری نتوانی آموخت. و گفته اند که: جاهل تر خلایق اوست که خویشتن در کاری اندازد که ملایم پیشه و موافق نسب او نباشد. و این باب بحزم و احتیاط ملوک متعلق است. و هر والی که او را بضبط ممالک و ترفیه رعایا و تربیت دوستان و قمع خصمان میلی باشد در این معانی تحفظ و تیقظ لازم شمرد ، و نگذارد که نااهل بدگوهر خویشتن را در وزان احرار آرد و با کسانی که کفائت ایشان ندارد خود را هم تگ و هم عنان سازد چه اصطناع بندگان و نگاه داشت مراتب در کارهای ملک و قوانین سیاست اصلی معتبر است ، و میان پادشاهی و دهقانی برعایت ناموس فرق توان کرد ، و اگر تفاوت منزلتها از میان برخیزد و اراذل مردمان در موازنه اوساط آیند ، و اوساط در مقابله اکابر، حشمت ملک و هیبت جهان داری بجانبی ماند و ، خلل و اضطراب آن بسیار باشد ، و غایلت و تبعت آن فراوان. مآثر ملوک و اعیان روزگار بر بسته گردانیدن این طریق مقصور بوده ست لله در انوشروان من رجل ما کان اعرفه بالدون والسفل نهاهمو ان یمسوا عنده قلما و ان یذل بنوالاحرار بالعمل زیرا که باستمرار این رسم جهانیان متحیر گردند و ارباب حرفت در معرض اصحاب صناعت آیند و اصحاب صناعت کار ارباب حرفت نتوانند کرد و لابد مضرت آن شایع و مستفیض گردد ، و اسباب معیشت خواص و عوام مردمان بر اطلاق خلل پذیرد و نسبت این معانی باهمال سایس روزگار افتد و اثر آن بمدت ظاهر گردد فان الجرح ینفر بعد حین اذا کان البناء علی فساد اینست داستان کسی که حرفت خویش فروگذارد و کاری جوید که دران وجه ارث و طریق اکتساب مجالی ندارد. و خردمند باید که این ابواب از جهت تفهم برخواند نه برای تفکه ، تا از فواید آن انتفاع تواند گرفت ؛ و اخلاق و عادات خویش از عیب و غفلت و وصمت مصون دارد والله ولی التوفیق نصرالله منشی