صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۸۶: گردنکشی به سرو سرافراز می رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردنکشی به سرو سرافراز می رسد آزاده را به عالمیان ناز می رسد هر چند بی صداست چو آیینه آب عمر از رفتنش به گوش من آواز می رسد همت بلند دار کز این خاکدان پست شبنم به آسمان به یک انداز می رسد جویای نامه های سیاه است ابر فیض آیینه گرفته به پردازمی رسد یعقوب چشم باخته را یافت عاقبت آخر به کام خویش نظر بازمی رسد این شیشه پاره که درین خاک ریخته است در بوته گداز به هم باز می رسد آن روز می شویم ز سرگشتگی خلاص کانجام ما به نقطه آغاز می رسد در سینه می زند نفس خویش را گره هرکس که در حقیقت این راز می رسد از دوستان باغ درین گوشه قفس گاهی نسیم صبح به من باز می رسد خون گریه می کند در ودیوار روزگار دیگر کدام خانه برانداز می رسد صائب خمش نشین که درین روزگار حرف از لب برون نرفته به غماز می رسد صائب تبریزی