صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۸۱: نالان مباد هر که به فریاد من رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نالان مباد هر که به فریاد من رسد دردش مباد هر که به درد سخن رسد انداز ساق عرش کمین پایه من است چون دست فکرتم به کمند سخن رسد چون گل برآورم ز گریبان خاک سر دست نسیم اگر به گریبان من رسد بیگانه را به جلوه گه یار ره مباد سوزم اگر نسیم به پای لگن رسد زنهار از لباس برآ ای صبا ز مصر چشم بدی مباد به آهن پیرهن رسد چون میوه داغدار شد افتد زاعتبار مگذار دست بوسه به سیب ذقن رسد هر برگ لاله ای که سیاهی کند ز دور چون واشکافی از جگر کوهکن رسد روزی که زخم من دهن شکوه واکند چندین هزار نافه مشک ختن رسد با این سربریده چه غماز پیشه است مگذار پای شمع به آن انجمن رسد صائب دری به روی من از فیض وا شود روزی که نامه ای ز ظفر خان به من رسد صائب تبریزی