صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۷۶: عاقل ز فکر چون به در کبریا رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاقل ز فکر چون به در کبریا رسد از موج آب مرده به دریا کجا رسد در وادیی که خضر در او موج می زند ما ایستاده ایم که بانگ درا رسد در زاهدان سماع سرایت نمی کند شاخ بریده را چه مدد از صبا رسد در ترک خواهش است اگر هست دولتی نعمت فزون به مردم بی اشتها رسد پیچد به دست وپای مگس دام عنکبوت زور فلک به مردم بی دست وپارسد در پیری از سعادت دنیا چه فایده آخر به استخوان چه ز بال هما رسد چشم صفا ندارم ازین تیره خاکدان یعقوب را چه روشنی از توتیا رسد صائب ز چشم او طمع مردمی خطاست بیمار چون به درد دل خلق وا رسد صائب تبریزی