صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۶۰: تیغ ستم ببین چه به زلف ایاز کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تیغ ستم ببین چه به زلف ایاز کرد پا از گلیم خویش نبایددراز کرد پستان حنظلم به دهن تنگ شکرست نتوان به تلخروییم از شیر باز کرد بر جبهه اش غبار خجالت نشسته باد سیلی که بر خرابه من ترکتاز کرد در آستین بخت بلندست این کلید نتوان به زور دست در فیض باز کرد مست خیال را به وصال احتیاج نیست بوی گلم ز صحبت گل بی نیاز کرد در پرده بود راز حقیقت گشاده روی منصور از برای چه افشای راز کرد سرو تو پیش من ره آزادگی گذاشت رخسار ساده تو مرا پاکباز کرد صائب به پیشگاه حقیقت قدم گذاشت مردانه طی کوچه تنگ مجاز کرد صائب تبریزی