صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۵۵: از چشم ودل کی آن گل سیراب بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از چشم ودل کی آن گل سیراب بگذرد خودبین کجا ز آینه وآب بگذرد در سینه های صاف نگیرد قرار دل زود از بساط آینه سیماب بگذرد چون آب شور کام جهان تشنگی فزاست سیراب تشنه ای که ازین آب بگذرد در جوی شیر کاسه به خون جگر زند از می کسی که شب مهتاب بگذرد ظلم است زندگانی روشندلان چو شمع جایی بغیر گوشه محراب بگذرد بر قرب دل مبند که با ربط آفتاب در کان مدار لعل به خوناب بگذرد پیری به صد شتاب جوانی ز من گذشت پل را ندیده ام که ز سیلاب بگذرد گیرنده است پنجه خونهای بیگناه چون ناوک تو از دل بیتاب بگذرد چو موسم شباب دم صبح شیب را صائب روا مدار که در خواب بگذرد صائب تبریزی