صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۱۷: ز روی نو خط دلدار جان بیاساید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز روی نو خط دلدار جان بیاساید چو ماه پرده نشین شد کتان بیاساید قرار نیست به جایی بلند همت را چگونه از حرکت آسمان بیاساید فلک ز کشتن من پشت داد بر دیوار چو تیر بر هدف آید کمان بیاساید نگاهبانی خوبان شوخ چشم بلاست چو گل ز باغ رود باغبان بیاساید شکیب از دل پیران طفل طبع مجوی چگونه برگ به فصل خزان بیاساید دلی که در حرم کعبه بیقرار بود کجا ز دیدن سنگ نشان بیاساید فغان که ناله مرغان بی ادب نگذاشت که غنچه را دل ازین بوستان بیاساید درین زمانه پر انقلاب هیهات است که از تردد خاطر روان بیاساید در آستانه عشق است فتح باب امید خوشا سری که بر آن آستان بیاساید چه عذر لنگ شود سنگ راه راهروی که از طلب به هزاران نشان بیاساید به نور صبح بصیرت چو دل شود روشن ز خوابهای پریشان روان بیاساید درین محیط که موجش نهنگ خونخوارست سفینه های دل ما چسان بیاساید ز سنگ تفرقه دلهای روشن آسوده است که گل گلاب چو شد از خزان بیاساید حجاب جرأت دزدست روشنایی شب دل از گناه چو شد پاک جان بیاساید ز سیل حادثه بنیاد ما به آب رسید سزای آن که درین خاکدان بیاساید چه انقلاب به حسن تو راه خواهد یافت گز از تو خاطر ما یک زمان بیاساید ز کوه غم دل ما آرمیده شد صائب چنان که چشم ز خواب گران بیاساید صائب تبریزی