صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۰۵: خیال روی تو از دل بدر نمی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیال روی تو از دل بدر نمی آید که خودپرست ز آیینه بر نمی آید نمی کند دل بیتاب من نفس را راست نهال قامت او تا به برنمی آید لب شکایت من از وصال بسته نشد رفوی زخم ز موی کمر نمی آید چنان ز حسن گلوسوز شد جهان خالی که بوی سوختگی از جگر نمی آید در آن حریم که آیینه طلعتی باشد نفس ز مردم آگاه برنمی آید ازان ز راز خرابات خلق بیخبرند که با خبر کس از آنجا بدر نمی آید علاج تنگی راه درشت همواری است که پای رشته به سنگ از گهر نمی آید جز این که گرد برآرد ز خاکدان وجود دل رمیده به کار دگر نمی آید سخن به لب نرسد بی سخن کشی صائب گهر به پای خود از بحر برنمی آید صائب تبریزی