صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۰۰۲: به پرسش من در خون نشسته می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به پرسش من در خون نشسته می آید چراغ طور به بالین خسته می آید ز بس شکستگی از صفحه جهان شد محو صدا درست ز جام شکسته می آید زمانه سخت نگیرد گشاده رویان را همیشه سنگ به درهای بسته می آید چگونه چتر تو از بال بلبلان نشود به پای بوس تو گل دسته دسته می آید چنان ز غیرت بلبل ادب رواج گرفت که باغبان به چمن چشم بسته می آید ز رشک عشق به مهتاب بدگمان شده ام که بوی درد ز رنگ شکسته می آید سبو ز ورطه غم می برد مرا بیرون گشاد کار من از دست بسته می آید هلاک مردمی چشم او شوم صائب که خود خراب وبه بالین خسته می آید صائب تبریزی