ابولقاسم لاهوتی
چکامه ها
بنده نوازی می کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با دلم، دوش، سر زلف تو بازی می کرد، خواجه با بندۀ خود، بنده نوازی می کرد. گاه زنجیر و گهی مار و گهی گل می شد، مختصر، زلف کجت شعبده بازی می کرد. مویت انداخته دل را و به شوخی می زد، بازش از خود، نظر مهر تو، راضی می کرد. دل ز تأثیر نگاه تو، به خالت می جست، مست را بین، به کجا دست درازی می کرد! خنده می کرد دل و، از «خطر و محنت عشق» عقل، چون پیرزنان، فلسفه سازی می کرد! غصه را راه نبد در حرم ما، چون عشق شعله افروخته، بیگانه گدازی می کرد. کاشکی دیشب ما صبح نمی شد هرگز، با دلم، دوش، سر زلف تو بازی می کرد مسکو، سپتامبر ۱۹۳۷ ابولقاسم لاهوتی