حیدر شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۶۷ - و له ایضا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پرده ی صبح دوم خورشید تابان می رسد یا در بر صاحب دلان آن راحت جان می رسد در مجلس آزادگان در بزم کار افتادگان گلبرگ خندان می دمد، سرو خرامان می رسد یعقوب بینا می شود، دولت مهیا می شود کز ملک مصر دلبری یوسف به کنعان می رسد با روی چون حور و پری، با زلف و خال عنبری با مهر و ماه و مشتری سلطان خوبان می رسد ای جان عاشق مست تو، دلها همه پابست تو فریاد ما از دست تو در گوش سلطان می رسد سازم کنون درمان دل نبود دگر افغان دل کامروز در بستان دل آن میوه ی جان می رسد هر کس که با یاری بود یا در سمن زاری بود در مجلس روحانیان دردش به درمان می رسد تا سبزه بر گرد لبش از مشک پیدا می شود خضر خط دلجوی او در آب حیوان می رسد عاشق اگر خون می خورد هجرش به پایان می رود حیدر اگر جان می دهد جانش به جانان می رسد حیدر شیرازی