قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۸۱: غرق آن بحر محیطست دل شیدایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غرق آن بحر محیطست دل شیدایی غرق آن بحر چنان شو،که ازو برنایی طبل پنهان مزن،ای دوست، دگر زیر گلیم که کلیمی و ملک سای و فلک فرسایی تا دل از زنگ هوی پاک نگردد هرگز نتوان گفت که: چون آینه روشن رایی ز کحا میرسی،ای یار،چنین شنگ و لطیف؟ بکجا میروی،ای دوست،بدین زیبایی؟ تو پس پرده و دلها همه غرقند بخون پرده بردار، که خورشید جهان آرایی روی آن یار بهر حال عیانست، ببین نقد را باش چرا در گرو فردایی؟ قاسم ازجام می عشق حیات جان یافت زاهدا، باده بکش،باد چه می پیمایی؟ قاسم انوار