قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۱: تا سر الهی ز ملاهی نشناسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا سر الهی ز ملاهی نشناسی نسناس ندانی بحقیقت ز اناسی اسرار خرابات هم از پیر مغان پرس این قصه سماعیست، مکن فکر قیاسی نسیان تو از هر دو جهان غایت انسست تا عاشق ناسی نشوی عاشق ناسی صد خرقه بسوزد بدمی عاشق صادق گوید: چه کنم خرقه؟ که «العشق لباسی » در خانقه عشق ترا بار ندادند از مرده دلی در غم این کهنه پلاسی گفتی که: ببین روی مرا، سجده بجا آر خدمت کنم، ای دوست، بعینی و براسی گر کاسه نباشد می صافی زخم آشام قاسم، تو ز می مست خرابی، نه ز کاسی قاسم انوار