قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۰: ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا داری؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا داری؟ سرمست و خرامانی انگیز بلا داری هردم بدگر صورت ظاهر شوی، ای دولت گه راه صفا گیری، گه تیغ جفا داری گه رای کنی، گه رو، گه های کنی، گه هو این مسئله را برگو: در هوی چه ها داری؟ ای صاحب بحر و بر، وی طالب نیک اختر بگذار سر و افسر، هان! گر سر ما داری هرجا من و ما باشد، از جنس فنا باشد فانی نشود هرگز، این عشق و هواداری ای مایه مستوری، ای چهره مهجوری خوش قابل و مقبولی، گر قبله خدا داری هر لحظه کند القا، با ابر دل دریا : از ما شده ای پیدا، هم روی بما داری بگذار حکایت ها، مجنون شو و ناپروا کار تو شود زیبا، گر رو بفنا داری همراه تو شد جانان، هرجا که روی، ای جان گر قصد سمک داری، گر رو بسما داری بگذار تصرفها، تا چند تکلفها بگذار ره سودا، گر رو بصفا داری من قاسم حیرانم، بس بی سر و سامانم در آتش هجرانم آخر تو روا داری؟ قاسم انوار