قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۵: می کشد آن حبیب فرزانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کشد آن حبیب فرزانه چشم را سرمه، زلف را شانه می رود در فضای ملک وجود «اینما کان » و «حیث ما کانه » مست و طناز و سرفراز و ملیح هر کرا دید داد پیمانه گر نه از جام اوست مستی جان چیست این نعرهای مستانه؟ زاهدان را صوامع و تسبیح عاشقان را شراب و می خانه بهوای تو دایم این دل مست گاه شمعست و گاه پروانه قوت هرکس بقدر همت اوست طفل را شیر و مرغ را دانه سخن از دوست گو، ز غیر مگوی بگذر از قصهای افسانه گر نقاب از جمال بردارد قاسمی جان دهد بشکرانه قاسم انوار