قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۲: بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فرزانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا، ای ماه کنعانی، بیا ای شاه فرزانه نمی دانم چه می گویم؟ که عقلم گشت دیوانه عجب حیران و سرمستم، بگیر، ای جان و دل، دستم که از مستی و حیرانی نمی دانم ره خانه بکوی عاشقی پستم، جنون افتاده در دستم ز سودای تو سرمستم، چه جای جام و پیمانه؟ اگر در کعبه و دیری، رهین رؤیت غیری همه ذکر تو افسون شد، همه فکر تو افسانه بیا و دیده روشن کن، بیا و خانه گلشن کن تو شمع مجلس جانی و جانها جمله پروانه درآ در وادی حیرت، برای هیبت و قربت رها کن شیوه غفلت، چو می دانی که می دانه امید قاسم مسکین بجانانست پیوسته که آن دلدار موری را سر مویی نرنجانه قاسم انوار