قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۸: منت خدای را، که در اطوار ما و طین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منت خدای را، که در اطوار ما و طین در قید مال و جاه نشد جان نازنین در هر نفس بصدق و صفا ذکر جان و دل «ایاک نعبد» ست و «ایاک نستعین » هرجا که بود حضرت حقست بود ماست هرجا که مستعان بود آنجاست مستعین ما را بیک کرشمه رهاندی ز فکر ما ای عشق چاره ساز، چه گویم؟ صد آفرین بانگی زدم بکوی قلندر که «ماالفنا»؟ گفتا؟ اگر نه خویشتنی، خویشتن مبین اکوان بر آستان جلال تو سر نهند آن دم که برفشانی از حالت آستین تا در میان رقص فنا جان فشان شویم آن زلف را برافشان، ای شاه راستین گویند: نیست غیر خدا، گفت عالمی : معنی رب جداست ز معنی عالمین قاسم، بلی ولیک همان فیض فضل اوست کاظهار عالمین شد و اقرار متقین قاسم انوار