قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۳: پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیر مغان کجاست؟ که آن مرد دوربین چون فکر در دل آمد و چون شیر در کمین هرجا که هست پیر مغان، با هزار جان ما را همیشه روی نیازست بر زمین وصفش چگونه گویم و شرحش چسان دهم؟ آنرا که آفتاب عیانست بر جبین هرچا که بینمش همه جانم جهان شود زان مهر ذره پرور و زان ماه نازنین با روی او حکایت «ایاک نعبد» است با خوی او شفاعت «ایاک نستعین » عالم بشیوه های ملاحت گرفته است آن ماه دل فروز من، آن شاه راستین پیر مغانه گفت و غلط گفت، قاسمی پیر مغان مگوی، که نوریست راست بین قاسم انوار