قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۹: مقررست و معین بحجت و برهان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مقررست و معین بحجت و برهان که: غیر دوست کسی نیست در مکین و مکان هزار بار بگفتم، هزار بار هزار که: قدر خود بشناس، ای خلاصه دوران نخست منزلت «الله » گوی و خوش می باش بگو به منزل ثانی که: «علم القرآن » بجان دوست، که یک قصه را مسلم دار محمدست امین و خداست دار امان بدان ز مشرب عرفان حیات مگو جان یابی که عین آب حیاتست مشرب عرفان دگر ز عقل حکایت مگو در این مجلس هزار عقل بیک جو بمجلس مستان بیا بگوش دل عاشقانه خوش بشنو: که شوق و شورش عشقست در زمین و زمان بقدر عشق بود جاه، هر کجا باشد چه جای حشمت جمشید و ملکت خاقان؟ بآشکار و نهان قاسمی گوید که: عشق دوست بورزید آشکار و نهان قاسم انوار