قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۸: ما که مستان خرابیم درین دیر مغان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما که مستان خرابیم درین دیر مغان غیر ازین دیر ندیدیم دگر دار امان عقل از قصه مستان بشکایت آمد گفتم: ای جان جهان، قصه مستان مستان گر نکو بنگری، از دیده عرفان، بینی عشق و معشوقه و عاشق همه جان اندر جان در توفیق و هدایت همه عشق آمد، عشق لیک کس را نگذارند درین در آسان مفلسان ره عشقیم، که یک سر داریم سر ببازیم بسودای تو، ای جان جهان باده ای بخش بعشاق، که سرمستانند همه در نعره و فریاد که: ای ساقی هان! قاسمی، قصه درمان طلبی را بگذار غیر ازین درد ندیدیم بعالم درمان قاسم انوار