قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۶: گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر شیر نه ای، بگذر ازین بیشه شیران کاغشته بخونند درین کوچه دلیران ای خواجه، قدم در حرم عترت ما نه تا رای تو روشن شود و روی تو تابان در بادیه عشق تو حیرت زدگانیم حیران تر از آنیم که گویند که: حیران! زاهد چه خبر داری از احوال دل ما؟ در لجه بحریم و تو در ساحل عمان ما با غم خویشیم و تو با غصه خویشی این بخش قلندر بود و راه بیابان هم مرکب مقصود بمنزل برسانند آنها که ندارند درین راه غم جان زاهد، برو از کوچه رندان، بسلامت ما مرد وصالیم، مگو قصه هجران در کوچه عشاق، چو آیی، بادب باش مستان خرابند، مگو از سر و سامان گفتم که: غریبم، پس ازان پیر و فقیرم گفتند که: برنا شوی از همت پیران در کوی تو سیلاب سرشکم مددی کرد تا لاله و ریحان دمد از جودت باران ما ره بتو داریم بهرحال که هستیم ما بنده روی تو، ز ما روی مگردان ای قاسم، اگر کعبه مقصود مرادست در راه حریرست همه خار مغیلان قاسم انوار