قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۸: بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار توییم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا، بیا، که فقیریم و خاکسار توییم مدام مست می چشم پر خمار توییم اگرچه باده پرستیم، مست آن جامیم اگرچه اشتر مستیم در قطار توییم اگر مسافر شوقیم با تو هم سفریم وگر مجاور عشقیم در دیار توییم هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم چه جای عذر؟ که صد بار شرمسار توییم هزار سجده اگر آوریم میدانیم که بی شفاعت عرفان گناهکار توییم جهان چرا همه با ما بدشمنی برخاست؟ گناه ما بجزین نی که دوستدار توییم حبیب گفت بقاسم که: در سرای وجود بهر غمی که فرستیم غمگسار توییم قاسم انوار