قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۰: تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گویم؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گویم؟ بی چون و چرا گویم: در وصف تو چون گویم گه در طلب عشقت می افتم و می خیزم گه از صفت حسنت می گریم و می مویم هر چند که بحرم من، نه جوی و نه نهرم من من آ ب حیات، ای جان، از جام تو می جویم بویی ز سر زلفت آورد صبا ناگه آشفته آن بویم، بر بوی تو می پویم سرگشته و سرگردان، در کوی تو، ای جانان آشفته آن زلفم، دیوانه آن رویم ناصح، چه دهی پندم؟ نگشود از آن بندم تو مست هوای خود، من مست می اویم قاسم ز تو حیران شد، در حلقه مستان شد از دولت درد تو رخساره بخون شویم قاسم انوار