قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۷: لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستانیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستانیم گرچه مستیم ولی فن ترا می دانیم چند گویی: ز کجا و چه نامی؟ برگو بسر خواجه که ما نادره دورانیم بی تو ماندیم، بتلخی همه ایام گذشت ما درین قصه عجب مانده و چون میمانیم؟ هرچه باشد برود، عشق بماند جاوید ما و این عشق دل افروز که جان در جانیم عشق مست آمد و در خانه ما آتش زد بس عجب نبود ااگر بی سر و بی سامانیم با در دوزخ سوزان بتوان زیست مدام بی تو فردوس برین را بجوی نستانیم زنگ تقلید همه از دل قاسم برخاست چون که در دایره نایره عرفانیم قاسم انوار