قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۰: عمریست که سودای سر زلف تو داریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمریست که سودای سر زلف تو داریم دیریست که از نرگس مستت بخماریم ما آب روانیم و تو دریای حیاتی جویای توایم، از همه رو رو بتو داریم چون رو بتو داریم، ز ما روی مگردان ما بنده روی تو، بگو: رو بکه آریم؟ اعداد شمردیم بسی، جمله یکی بود چون جمله یکی باشد، ما در چه شماریم؟ بیماری از اندازه برون شد، قدمی نه تا جان گرانمایه بجانان بسپاریم گفتم: بکرمهای تو بازآر دلم را خوش گفت: اگر باز نیاریم نه یاریم برخاست ز فکر دو جهان خاطر قاسم واعظ، بنشین، ما سر افسانه نداریم قاسم انوار