قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۰: مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم خفته بودیم بآواز تو بیدار شدیم شوری از میکده عشق تو در جان افتاد فارغ از خرقه و سجاده و زنار شدیم همه گفتند که: او عازم خمار شدست کف زنان رقص کنان بر در خمار شدیم چون بدیدیم که وصل تو بما می نرسد با دل شیفته خوش بر سر زنهار شدیم من چه گویم که: نسیمی ز وصال تو وزید؟ خار بودیم و لیکن همه گلزار شدیم غیر تو با تو حجابست، بجایی نرسید پشت پایی بزدیم از همه بیزار شدیم پرتو روی تو بر چهره زردم افتاد از صفای رخ تو قاسم انوار شدیم قاسم انوار