قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۹: بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم بریدم از همه عالم بدوست پیوستم حبیب جام می خوشگوار داد بدست هنوز می جهد از ذوق جام او دستم مرا پیاله مده، جام یا صراحی ده خراب و بیخود و مستم، پیاله بشکستم ز جام شوق تو ما لایزال مست شدیم چو راه باده ببستند دم فرو بستم در آرزوی وصال تو سعیها کردم چو شمع سوخته گشتم ز پای بنشستم میان توده این خاکدان اسیر شدم بآرزوی تو از خاکدان برون جستم بقاسمی نظری کن، که مست مجلس تست چو مست شوق تو گشتم، ز خویش وارستم قاسم انوار