قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۰: خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معقول؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معقول؟ بدوست راه نبردی، مگو حدیث فضول ز آفتاب جهانتاب عشق گرم شدیم فراغتیم ز عالم، چه جای رد و قبول؟ سخن ز ممکن و محدث مگو، ز واجب گو حدیث فرع نگویند عارفان اصول اگر چه کشته تیغ توام، ولی در حشر چه شکرها که بگوید ز قاتل این مقتول! بدان که علت غایی تویی، ز ملک و ملک که اهل حق ز حقیقت نکرده اند عدول خدای را، که ز واعظ سؤال فرمایید که: با کراهت الحان چرا کنی مرغول؟ هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد که مست جام هوای تو شد نفوس و عقول قاسم انوار