قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۸: بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک بجست و جوی تو از خاک برجهم چالاک جهان بگشتم و آفاق را سفر کردم ندیده ام بجمال تو از سمک بسماک اگر دمی نظری جانب من اندازی گذر کنم بزمانی ز انجم و افلاک بحال خود نظری کن، که جان جانهایی تویی خلاصه تقدیر و زبده لولاک چسان لطیف و ظریفی، که از لطافت و حسن قدم بکلبه احزان من نهی، حاشاک! تو روح پاکی، اگر حرص و آز بگذاری بجان پاک تو سوگند می خورم زر پاک جهان پرست ز نور خدای عز و جل ولیک دیده اعمش نمی کند ادراک تو شاه عشقی، اگر خویشتن نگه داری که گفته اند که: «الله وال من والاک » بقاسمی نظری کن، که نیک حیرانست «اله ارض و سمائی و لا اله سواک » قاسم انوار