قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۰: فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش برفروز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فکر عقل از حد گذشت، ای عشق، آتش برفروز هر کجا یابی نشانی هستی ما را بسوز با وجود آنکه دریا جرعه جام منست بر لب دریای حیرت با لب خشکم هنوز با خیال زلف و رویت مست و حیران مانده ام هیچ می پرسی که چون می آوری شبها بروز؟ مصلحت بینست عقل و خانه پردازست عشق بس عجب افتاده است: این خرقه دوز، آن خرقه سوز! زود ساکت گشت واعظ، «خفف الله » گفتمش گر چه داند عقل کان رعنا نمی داند رموز عزت هر کس بقدر همت والای اوست زاهدان را سایه طوبی و ما را دلفروز عشق ورزیدن بدین قاسمی در شرع عشق عاشقان را جایز آمد، زاهدان را لایجوز قاسم انوار