قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۸: ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیاز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماییم و حضرت تو و صد سوز و صد نیاز ای عشق چاره ساز جگرسوز جان گداز تو در غنای مطلق و ما در فنای محض جانها در آرزوی تو، ای عشق چاره ساز گفتم که: سر ببازم بر آستان تو گفتا که: هر چه بازی، می باز و کج مباز آن یار ظاهرست و در اعیان مقررست در کسوت حقیقت و در صورت مجاز با ترس و بیم باش، که عشقست بت شکن امیدوار باش، که وصلست دلنواز قومی ز شوق روی تو در لذت مدام جمعی بجست و جوی تو در روزه و نماز کوتاه کرده ایم حکایت ز هر چه بود اما بسان زلف تو گشت این سخن دراز با رنج گفت: رنج ندارم بهیچ روی گفتند: سبز باشی و خوشبوی و سرفراز هر کس نیازمند کسی شد بصورتی قاسم نیاز برد بدرگاه بی نیاز قاسم انوار